ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

خاطرات سارا

اختر مامان هم رفت

دختر گلم با اینکه اصلا دلم نمیخواد برات یادداشت های ناراحت کننده بگذارم ولی این کار رو میکنم تا بعد ها اختر مامان رو هم تو یه گوشه از خاطراتت داشته باشی.اختر مامان مامان مامانی مهین بود وخیلی از وقتها رو تو خونه مامانی زندگی میکرد.اختر مامان نابینا بود و خیلی مهربون.گاهی از من میپرسید سارا کجاست ومن دست تو رو میدادم تو دستاش ومیگفتم اینجاست اونم دستهای تو رو نوازش میکرد .بنده خدا گوشهاش هم کمی سنگین بود وچون تو نمیتونستی خیلی بلند صحبت کنی صدای سلام دادنت رو هم خوب نمیشنید.اما خیلی دوست داشت.گاهی تو میگفتی مامان من میخوام غذام رو پیش اختر مامان بخورم ومن غذات رو میذاشتم رو به روی اختر مامان وتو میشستی اونجا غذات رو میخوردی ولی اون بنده خدا ت...
5 بهمن 1392
1